خیلی سخته وقتی آدم تمام فکرش رو روی کاری بگذاره و براش تلاش کنه ولی بهش نرسه.
خیلی سخته.باور کردن اینکه تمام تلاش هات تو این چند وقت بی نتیجه بوده و شکست خوردی
خیلی سخته.گاهی اوقات خیلی ها حتی ایمانشون رو به خدا از دست می دن یا ایمانشون به خدا ضعیف میشه.چون باخودشون فکر می کنن آخه خدا چرا بهم کمک نمی کنه!!!
یه جایی یه جمله ای خوندم که خیلی روم تاثیر گذاشت.اونم اینکه هر چه قدر که به خدا ایمان داشته باشیم خدا بهمون کمک می کنه.گفته بود خدای بعضی ها حتی نمی تونه یه شغل خوب واسه مومنش جور کنه اما خدای خیلی ها حتی می تونه کاری کنه که اونها از" بردگی به عزیز مصر برسن"(حضرت یوسف ع).البته قسمت دوم رو خودم گفتم.
تا حالا به این قضیه فکر کردین که ما چقدر به خدا ایمان داریم؟چقدر به تواناییهاش اطمینان داریم؟مثلا من می گم خدایا امروز کارنامه مو می گیرم بیا یه نمره شو عوض کن! سوال اینجاست که آیا من واقعا به این اطمینان دارم که خدا می تونه نمره مو عوض کنه!؟
خدا نمی تونه بهت کمک کنه چون تو به اون توانایی خدا اطمینان و ایمان نداری!
لبخند غریبانه:
به یک غریبه لبخند بزنید، در حالی که تلاش دیگری برای برقراری ارتباط با او انجام نمی دهید.از اثر غافلگیر کننده ای که لبخند اینجاد می کند،لذت ببرید./مهربانی،صداقت/
کمال:
بعد از انجام یک کار سخت و مشکل، وقتی رئیس از شما تشکر می کند و اظهار می دارد که از کارتان راضی است،احساس لذت کنید./اعتماد،شناخت،تحسین/
به هیچ جا بروید:
با یک دوست خوب خلوت کنید، مثلا با یک کتاب شعر، و مقصد خاصی در ذهن خود نداشته باشید.
به کفشهایتان لگد بزنید:
وقتی به کفشهایتان لگد می زنید و روی علف های نرم و نمناک راه می روید، آرامش خاصی به شما خواهد داد./پارک آفتابی،باغها،تای چی
بچه بودم فکر می کردم خدا هم شکل ماست ....... مثل من، تو، ما، همه، اونیز موجودی دوپاست
در خیال کوچک خود فکر می کردم خدا .............. پیرمردی مهربان است وبه دستش یک عصاست
مثل آقاجان به چشمش عینکی دارد بزرگ ............... با کلاه وساعتی کهنه که زنجیرش طلاست
یک کت وشلوار می پوشد به رنگ قهوه ای .......... حال و روز جیب هایش هم همیشه روبه راست
فکر می کردم که پیپش را مرتب می کشد .................... سرفه های او دلیل رعد وبرق ابرهاست
گاهگاهی نسخه می پیچد طبابت می کند ............... مادرم می گفت او هر دردمندی را دواست
فکر می کردم که شبها روی یک تخت بزرگ ............... مثل آدمها ومن در خوابهای خوش رهاست
چندسالی که گذشت از عمر من، فهمیده ام ................... اوحسابش از تمام عالم وآدم جداست
مهربانتر از پدر، مادر،شما،آقابزرگ ...................... اوشبیه هیچ فردی نیست، نه! چون او خداست
بخندید تا شاداب بمانید
خداوند برای غلبه بر دشواریهای زندگی، سهروش در اختیار انسان قرارداده است که عبارتند از: خنده، امید و خواب. خنده یکی از مهمترین ورزشهای یوگا در جهان است. خنده فقط مخصوص انسان است و در هیچ جاندار دیگری وجود ندارد. خنده باعث بروز اندیشههای نو و خلاق، افزایش طول عمر و پیشگیری از سکتهی قلبی و مغزی میشود. یک خندهی خوب، تغییرات شگرفی در بدن ایجاد میکند و باعث میشود احساس بهتری برای انجام هر کار داشته باشیم. خنده، موسیقی روح است. منتظر نباشید که دیگران شما را بخندانند بلکه خودتان قایقی از خنده را در دریای شادی بفرستید تا این قایق، دوباره بهسمت خودتان برگردد.
سعیکنید دیگران را شاد کنید و از شادی آنان لذت ببرید.
کتابهای فکاهی بخوانید. با افراد بذلهگو دیدار کنید. فیلمهای کمدی ببینید. لطیفههای خوب بشنوید و به افراد، مکانها و وقایع مشابهی که شما را به خنده میاندازد، فکر کنید.
شوخ طبعی خیلی عالی است، اصلا چیزی نجات بخش است.
به محض آن که به ذهن خطور می کند،همه ی دشواری ها بی اهمیت می شوند،
همه ی آزردگی ها و دلخوری ها به سرعت می گذرند،
و روحی شاد جای خود را پیدا می کند.
ازاو پرسیدم: چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
جواب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو. ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنی.
اگر چیزی در ذهن دارید، کاملاً طبیعی است که آنرا به زبان بیاورید، هر زمان که خواستید می توانید {نه} بگویید، و برای خود مرز و محدوده تعریف کنید و به فرد مقابل صادقانه بگویید که چه فکر میکنید و چه احساسی دارید. شاید این امر کار ساده ای نباشد چرا که ممکن است توانایی خود را در تشخیص احساسات واقعیتان از دست بدهید و یا شاید شجاعت بیان چیزی را که در درونتان می گذرد را نداشته باشید، چرا که همواره از کودکی به شما آموزش داده اند که شاید واقعاً چنین احساسی نداشته باشید و اکثراً در یک چنین مواقعی شما را تصحیح کرده باشند؛ اما صداقت احساسی مقوله ای است که با کمی تمرین می توانید آنرا یاد بگیرید. از زمانی آغاز می شود که شما احساس کنید در درونتان احساسات و عواطفی وجود دارد که درست و یا نادرست هستند. در چنین حالتی با استفاده از لغات می توانید ارتباط برقرار کرده و احساساتتان را با دیگران در میان بگذارید.
شاید صداقت در احساسات قدری ترسناک باشد. ممکن است با انجام این کار به احساسات طرف مقابل لطمه وارد کنید و یا خودتان را در معرض آسیب پذیری قرار دهید. همه افرادی که اطراف شما هستند، انسان های خوبی به شمار نمی روند. آنها هم راههایی را یاد گرفته اند که به واسطه آن می توانند نارضایتی خود را نشان دهند از جمله :
آه حسرت کشیدن، اخم کردن و فریاد کشیدن در مورد یک موضوع دیگر، و یا حمله ور شدن به طرف مقابل. شما می توانید آنها را تشویق کنید که به حرف هایتان گوش بدهند و به آنها بفهمانید حرف هایی که می زنید فقط اطلاعاتی است که در مورد خودتان به آنها می دهید و لازم نیست که حتماً با آن موارد موافق باشند و یا چیزی را تغییر بدهند و درست کنند. تنها خواسته تان این است که سعی کنند تا شما را بهتر بشناسند، و متوجه شوند که چه چیزی در درونتان می گذرد.
بیشتر افراد تصور می کنند، زمانیکه ریسک پذیر شده و احساسات واقعی خود را بیان می کنند، به طرف مقابل نزدیک تر شده و دیگر لازم نمی بینند که آن کمال ابتدایی را همچنان ثابت نگه دارند. ما هر چقدر بیشتر صداقت احساسی را تجربه کنید، بیشتر پذیرش فردی، عشق و احترام دو جانبه را تجربه خواهید کرد. به سرعت متوجه خواهید شد که صداقت احساسی دو رویکرد مختلف را در بر می گیرد: علاوه بر اینکه می گویید چه احساسی دارید، متوجه خواهید شد که دیگران هم دارای احساسات و عواطف مخصوص به خودشان هستند و شما باید بدون پیش داوری، انتقاد و یا قصد تغییر آنها، به حرف هایشان گوش دهید.
خیلی سخته که ..........
چند نکته ساده و آرامش بخش
تصورکودکی من از خدا
بخندید تا شاداب بمانید
شوخی در زندگی
زندگی بهتر
صداقت احساسی
[عناوین آرشیوشده]